معناى كلمه اذن
كلمه ديگرى كه احتياج به توضيح دارد كلمه«اذن»است.ما معمولادر فارسى به جاى كلمه«اذن»كلمه«اجازه»و يا«جواز»را به كار مىبريم كهتا اندازه زيادى با هم فرق دارند و من به خاطر ندارم كه در قرآن به جاىكلمه اذن،ماده جواز به كار رفته باشد.
اذن يعنى چه؟ريشه اين لغت را اينچنين بيان مىكنند،مىگويند اذناعلام رخصت است. كسى مىخواهد كارى انجام دهد و احتياج دارد كهشخص ديگرى موافقتيا عدم خالفتخود را اعلام كند.اين را«اذن»
مىگويند.«اين كار را به اذن پدرم كردم»يعنى پدرم اعلام كرد كه منمخالف نيستم.در مفهوم اذن،اعلام خوابيده است.اصلا اين لغت در زبانعربى هر جا به كار برده مىشود،به معناى اعلام است: «ثم اذن مؤذن ايتهاالعير انكم لسارقون» (7) كه در داستان يوسف است:اعلام كنندهاى اعلام كرد[كه اى اهل قافله هر آينه شما سارق هستيد].به اذان به همين جهت كهاعلام است«اذان»مىگويند.فرق اذان با اقامه اين است كه اقامه مقدمهبرپاداشتن نماز است، با اقامه نماز شروع مىشود،ولى اذان اعلام است.مااگرچه،هم اذانى كه مقدمه نماز باشد داريم و هم اذان اعلامى،ولى اصلمعناى اذان اعلام است كه كسى بالاى ماذنه مىرود و با صداى بلند به مردماعلام مىكند كه موقع نماز است و آماده براى نماز باشيد.پس مساله اذن،اعلام رخصت است،اطلاع دادن به طرف مقابل است كه مانعى نيست.بهفارسى مىگوييم:اجازه داديم.كلمه«اجازه»كه در فارسى به كار مىرود وعربى است،از ماده«جواز»به معناى عبور است. وقتى كسى مىخواهد ازدروازهاى و يا مرزى عبور كند و از آنجا بگذرد،نياز دارد كه شخصديگرى به او جواز بدهد،يعنى به او اعلام كند كه حق عبور كردن و گذشتندارد.
در عالم آنچه به انسان مىرسد،دو جور است:بعضى چيزها براىانسان خوشايند است و بعضى چيزها ناخوشايند و ناراحت كننده،كهانسان آنها را براى خودش مصيبت مىداند. آسيبهايى را كه به جان و مالانسان مىرسد،آسيبهايى كه به فرزندان و دوستان انسان مىرسد«مصيبت»مىگوييم.
نظرات شما عزیزان: